ڪـﮧ بآ نیمـﮧ ﮮ ِ دیگر بـﮧ جستُ جویت برخیزم ...
اینجـا همـاטּ جـاییسـت ڪــہ بـہ تصویـر میڪشـҐ
همـاטּ شعر هـایے ڪ ابتـבا و انتهایش تویـی!
انگار از همون روزهای دور آفریده شده بودیم برای هم ..
همون سال های پاک ِ کودکی که کنار هم قد کشیدیم
از همون سالها بوی آشنا میدادی آشنای من ..
چقدر از همون اول ما با همه فرق داشتیم ... چقدر با سن کم بزرگ بودیم !!
چقدر از همون اول مرد بودی ..
هنوز هم همون پسرک ناز دوست داشتنی هستی برای من ،مثل همون روزها خاص،
همونطوری جذاب ،همونطور خوشبو ،همونطور عاشق !
امروز 25 بهمن ماه دوباره بهانه ای شد برای دوباره نوشتن از عشق ِ بزرگ و بی مانندمون ..
هنوز هم بعد ِ این چند سال بعد از گفتن هر دوست دارم بهت قلبم تند میزنه و انگار دوباره متولد میشم.
مرسی که هستی ..دلیل بودنم ،نه تنها این روز ِخاص ،تمام ِ روزهای سال برای من ِ با تـو روز ِ عشق ِ
هر روز که تورو دارم روز عشق ِ
خیــــلی دوست دارم عشق زندگیم
.
.
ولنتایــטּ ᓄـبارڪ ♥
چقدر حس خوبیه وقتی می فهمی خدا واقعا دوستت داره و به حرفای دلت گوش میده ..به خواسته
هات به آرزوهات اهمیت میده تا یه وقتی غافلگیرت کنه و بهت بگه بفرما بنده ی عجول من ..
اینم چیزی که ازم می خواستی ! دیگه این همه عجله نمی خواست..:-)
من خودم هواتو دارم ، اره درست موقعی که فکرشم نمی کردم بشه ببینمت حتی !!!!
چند روز مونده به امتحان های آخر ترم!!!
به طرز باورنکردنی میام پیشت !!
منی که امیدی برای دیدنت تا عید نداشتم و کلی دلتنگت بودم و بی قرار!!!
خدایا شکرت ..شکرت ...شکرت ...
همیشه می خوام سعی کنم لحظه های دیدن خودمو کنترل کنم و اروم باشم اما میدونی هردفه بیشتر ضربان
قلبم میره بالا و مطمانم هرکی اون لحظه ی سلام احوال پرسی بهم نگاه کنه از دور هم متوجه ی دلهره تپش
قلب من میشه :-) لحظه ی سلام کردن ....
وقتی می بینم از دور چشمت دنبال من می گرده و معلومه توم دلهره ی دیدن من و داری
و دستای گرمت که به سمتم دراز میشه و دست محکمی که به هم میدیم ..
تو اون لحظه آرزوی هردومون یه بغل محکم و غرق شدن تو بوسه های عاشقونه اس !!
و چند روز قشنگی که تو خونتون می گذرونیم.. با وجود اینکه خیلی نمی دیدمت و سرکار می رفتی اما همینش
هم غنیمت بود ♥ همین که میدونستم چند ساعت دیگه عشقم برمیگرده و چند ساعتی رو کنار همیم خیلی
خوب بود... با تو توی یه خونه بودن برای من بزرگترین ارزوی دنیاست ...
چیز با ارزش این وسط اینه که تو با وجود یهویی اومدن من و اون مدت کوتاه با هم بودنمون و کلی کار که داشتی
باز هم منو شرمنده کردی و غافلگیر!!
با این هدیه ی دوست داشتنی که واقعا از دیدنش شوک شدم ،،خیلی برام باارزشه این نشون میده
تو هرشرایطی توهر لحظه ای به یادمی و از عشقت بهم کم نشده و نمیشه ..♥
این قوطی خوشگل و دوست داشتنی و این نوشته هایی که براش وقت گذاشتی و چاپش کردی..♥♥♥
فقط خدا میدونه که چقدر دوستت دارم هر روز و هر ثانیه بیشتر و بیشتر ..
خوشبختی یعنی داشتن ِ تو ..یعنی تجربه ی آرزوها باتو ..خوشبختی یعنی آریا ..همین!
بازم یه زمستون ِ دیگه اومد ...یه شب ِ یلدای دیگه دوباره بدون ِ تو :-) دوباره بغضم گرفته بود .
تو مناسبت ها خیــلی خیــلی بیشتر دوری و نبودنت کنارم و حس می کنم ، همین باعث میشه این وقتها حسابی حالم گرفته بشه .شب یلدا طبق عادت همیشه گیم نیت همیشه گی رو کردم و حافظ و باز کردم ..میدونی چی بود نیتم ؟ آره عشقم درست حدس زدی می خواستم بدونم کی تموم میشه این دوری .. مثل همیشه خیلی خوب اومد فالمون ♥
زمستون امسال خیلی خیلی سرده اما عشق ِ بینمون انقدر گرمه که سرما رو هیچ حس نمی کنیم .خداروشکر تو آرامش کاملیم و همه چیز خوب پیش میره♥ ..تو مشغول مغازه داری و منم سرگرم ِ درس و دانشگاه ..یه شبایی می شینیم کلی درمورد زندگی دو نفره مون و حتی خونه ی خوشگلمون حرف می زنیم ،کلی برنامه ریزی می کنیم و من چقدر دوس دارم حرفهایی که درمورد آینده یعنی روز های به هم رسیدنمون هستن♥
یه عکس درست کردم که عکس دوتاییمون و گذاشتم تو یه قاب.. آخ که چقدر لذت داره دیدنت کنارم تو این قاب مجازی ..با دیدنش میرم تو رویا و تصور میلیون ها عکس دونفره ای که قراره باهم بندازیم ...عکس های عاشقونه و دست تو دست هم♥..و خیلی بعدترکنار ِ کوچولوی نازمون :-) اون شب به خودت هم گفتم که یه حسی بهم میگه به زودی به هم می رسیم و توم تایید کردی و گفتی منم همین حس و دارم اتفاقا..عشقم من ایمان دارم وفتی عشقمون پاکه♥..و دوست داشتنمون هم خالص و دوطرفه اس این باعث میشه له بشن تموم ِ مشکلات . ما به همه ثابت می کنیم که برای رسیدن به همدیگه هرکاری می کنیم و تموم مشکلات و به جون می خریم .
عاشقتم عشق ِ زندگیم ♥، مرسی که همه کار می کنی تا من آرامش داشته باشم .
♥ : چه فرقی می کنه زمستون باشه یا پاییز یا ..؟!
بودنت ،صدات ، نفس هات ،گرمی دستهات
بهاری می کنن دنیای من و ..
امان از روزهایی که دعواس :-(
نمیدونم چرا وقتی مطمانیم نمیتونیم بدون ِ هم باشیم ، وقتی دقیقا جفتمون عین ِ دیونه ها می شیم وقتی تمام ِ آرامش و زندگی و حتی نفس کشیدنمون به همدیگه وابسته اس..باز چرا عین موش و گربه میوفتیم به جون ِ هم ؟! جالب اینه که با هم لج می کنیم اما تو دلمون داریم جونمون در میره براهمدیگه ! دیگه نمی تونستم تحمل کنم روزها و شبهایی که تو نباشی بدترین شبها همین شباییه که با قهر می خوابی،نمیدونم چه حکمتیه که حتی اگه خیلی هم خسته باشم تمام ِ قرص های آرامبخش دنیا رو بهم بدن باز وقتی نیستی نمیتونم چشامو حتی بذارم رو هم .دیشب بلاخره آشتی کردیم :-)
نشستیم رو به روی هم و حرفامون و باهم زدیم ..دیدی چطوری اگه بخوایم به حرف قلبمون گوش بدیم تسلیم می شیم ؟ دیگه هیچ کاری نتونستیم بکنیم ،فقط تسلیم ِ حس قلبمون شدیم :-) هردومون به خاطر این عشق و حسی که به هم داریم جونمونو می دیم ..این عشق ِ آریا ،،عشقی که حاظریم به خاطرش هرکاری بکنیم ،این دعوا خیلی چیزها بهمون ثابت کرد..باعث شد واقعا بفهمم بدون ِ تو نمیشه . باعث شد بیشتر تشنه ی هم بشیم و بیشتر قدر همو بدونیم . تموم ِ زندگیم ،نیکوت وقتی دلخور میشه بد میشه :-( ممکنه حرفایی بزنم که واقعا دلتو بشکنه و داغونت کنه ..اما خودت میدونی که هیچی تو دلم نیست خودت میدونی که نیکو عاشقته و بدون آریاش نمیتونه .
من بخشیدمت عمرم امیدوارم که توم منو ببخشی ..:X
چه تفاوتی می کند آنســوی دنیا باشی ،
یا فقظ چند کوچه آن طرف تر ..
پای محبت که در میان باشد دلتنگی دمار از روزگار آدم در می آورد ..
.
.
.
سلام به روی ماهت عشق من ♥
آبان هم داره تموم میشه و روزها به سرعت دارن می گذرن ،به همون اندازه دلتنگی های منم برای
دیدنت بیشتر و بیشتر میشه ..نینا و خاله شیوا 3-4 روزی ِ اومدن خونه ی شما و اگه دانشگاه نبود
منم می تونستم بیام و چند روزی کنار ِ هم باشیم اما قسمت نشد و نتونستم
بعضی روزها دیگه دلتنگی خیـــلی بهم فشار میاره و نمیدونم باید چیکار کنم اما چاره ای نیست و
نمیشه فعلا ببینیم همدیگه رو .مهم اینه که هرچقدر از هم دور باشیم دلهامون خیــــلی خیــــلی به
هم نزدیکه و 24 ساعته در ارتباطیم .اگه یه شب به هردلیلی با هم جرف نزنیم خواب نداریم هبچ
کدوممون و این یعنی دیگه بیش از حد به هم وابسته شدیم
بزرگترین آرزوی من تموم شدن ِ این دوریه که دوس دارم هرچه زودتر براورده شه ..
بعد از این دیگه هیچی از خدامون نمی خوام .
+یه دستی به سرو روی وبلاگمون کشیدم و بلاخره مشکل نظر گذاشتنت حل شد و دیگه میتونی
برای هرپست که میذارم نظر بذاری ..
اینم شکل جدید خونه ی عاشقونمون بعد از تغییرات
ساعت 1 و نیم شب دوتایی داریم حرف میزنیم و کلی می خندونیم همو ...
از خونه ی رویاییمون حرف می زنیم ...و قند تو دلمون آب میشه ..
خوشبختی چیزی نیست که از بیرون به ما تزریق بشه ...همه چیز از درون ما شروع میشه،از
همین خوشی های کوچولو ..خوشبختی ماه ماه اضافه شدن به سال های باهم بودنمونه♥
.. خوشبختی صبح به صبح بیدارشدن با صدای مسیج توه که حتی تو عمیق ترین خواب هم
باشم می پرم سر گوشی و با دیدن اسمت چشمام شبیه قلب میشن ...خوشبختی
شنیدن صدای گرم و مهربووونت پشت تلفنه ....بوی عطر مخصوصت و از دور حس کردنه ♥♥
خوشبختی وقتیه که از کلاس میام بیرون و می بینم چند تا مسیج از آریام اومده و نگرانمه ..
و چه لذت بخشه کنار تو زندگی کردن ،، نفس کشیدن ♥
چقدر خوبه که حس می کنم با داشتنت خوشبخت ترین این دنیام وقتی هردومون خالصانه و
از ته دلمون همدیگه رو می خوایم هر روز بیشتر عاشقت میشم ..
بیشتر وابسته ات میشم مرد زندگیم ♥
می خوام همه بدونن من برای دوست داشتنت ،
برای لمس کردن دستات ، برای غرق شدن توبغلت از هیچکس اجازه نمی گیرم ...
حتی از خودت
دوستت دارم عشق زندگیم
♥:
how to stop the time ??!
+I dont khnow, how ??!
-kiss
arya & niku
یــه تاریخ های خاصــی تــو زندگی آدمــها وجـود داره که هرچقدر هــم دنیــآ بـا کاراش
مشــغولمون کـــرده باشه محــاله فراموششون کنیـم ../
مثــل امــروز که بـراش لحظه شـماری می کــردم ♥
♥ تولــدت مبــآرک بهتریــــــــــنم ♥
لحظه لحظه ی حضورت لبخند عمیقی ست که روزگارم را گرم می کند
تمام عمر به داشتنت می بالم با غرور فراوان ..♥
با سپاس های زیاااااااد خیــــلی زیااااااد که به دنیا اومدی
همیشه باش خب ؟؟
آخه تو بهترین اتفاق زندگی منی که منجر به مهم ترین و بنفش ترین اتفاق زندگیم شد.....♥
چقدر خوبه بهترین مرد ِاین دنیا رو داشتن ...♥
چقدر حس خوبیه یکی باشه حتی وقتی حالت گرفته اس و الکی بهونه می گیری با روی باز چند ساعت تحمل کنه اخم و لوس شدن هاتو و تموم ِ تلاششو بکنه برای اینکه لبخند به روی لبات بیاره ...چقدر خوشحالم از اینکه دارمت عشق ِ زندگیم..خوشبختی برای من یعنی چهار حرف " آریــا " ...همین که تــو توی زندگیمی ،همین که وقتی دستاتو می گیرم قلبـم جوری خالی میشه که انگار رو ابرهام،،من هرچقدر از مهربونی قلبت بگم کم گفتم ،تو بی نظیری مردِ من ♥
عاشقتــم
عاشق آرامش صدات
عاشق دلبری هات که وقتی گل می کنه میمیرم واست ..
عاشق لوس شدن های آخر شبیت ..
عاشق بغلت که هیچ وقت ازم دریغش نمی کنی وهمیشه به روم بازه
عشقت و بودنت تو دلم حک شده و محاله که پاکــ بشه ....
اونقدر از ته دلم عشقتو نفس می کشم تا بیشتر به بودنت معتاد شم ..♥
یه تابستون ِ دیگه و بازم دیدن ِ تو ..♥اونقدر لحظه های باتــو بودن خوش می گذره که دوست دارم هیچ وقت زمان نگذره و تــموم نشه ..اما همیشه اومدنت پیشم رفتن هم داره ،
درسته که خیــــلی حالم بد میشه و تو اون چند روز ِ کم کلی بهت وابسته میشم امــآ باز هم خداروشکر که تو این 2-3 ماه ِ اخیر چند بار تونستیم هم دیگه رو ببینیم ...یک هفته میشه که رفتی ...بــه خاطر ِ کارت نتونستی بیشتر بمونی اما تو این چند روز هم کلی بــا هم بودیم ،، بیرون رفتن ها و شبا طبق معمول فیلم دیدن هایی که صرفا برای بــآهم بودنه ♥و هیچ منظورِ دیگه ای نداره عاشــق وقتهایی ام که تو جمع دوتایی باهم مشغول ِ کاری می شیم و تو دنیای خودمون غرق می شیم ♥ کاریم به کسی نداریم و کیف می کنیم از باهم بودنمون .....مثل همون شبی که شام خونه ی مــآ دعوت بودی و کلی بهمون خوش گذشت .....همیشه دوست داشتی برات نقاشی بکشم و تو موقع کشیدنش نگاه کنی ،بلاخره اون شب جلوت نشستم و شروع کردم به کشیدن ..اینم نقاشی
یادش بــه خیـــــر
چقـــدررر خندیدیم ..انگار تــو اون لحظه تموم ِ دنیــا مال ِ من بود♥وقتی داشتم نقاشی می کشیدم شمــآ هم جلوم دراز کشیده بودی و مشغول ِ شیطونی بودی ،،نــوازش می کردی دستمو ...منم که جنبه ندارم با هــر دفعه نوازشت می رفتم آسمــون و همــه چــی انگار از مغزم می پرید ... و بعد از تــموم شدنش با خواست ِخودت بهت دادم یـادگاری پیشت بمونهه ..
+ دیــدار ِ دوبارت آرزومــه عشــقم ♥
+ سربازی خر است ...نزدیک میشیم به بدترین روزها..
خدایــآ خودت به جفتمون صبر بده
تعداد صفحات : 5